چند وقت پيش پدر شهيدي را ديدم که داماد و دوپسرش در جنگ شهيد شده بودند. از او پرسيدم اگر الان بود باز هم راضي مي شدي فرزندانت به جبهه بروند. گفت: يقين دارم که اينکار را حتما مي کردم چون اگر دفاع و حضور آنها نبود ما الان اين امنيت و آسايش را نداشتيم...

ادامه داد:
حالا حکايت همين مذاکرات هسته اي است. اگر مذاکره نمي شد و عده اي با جرات و شهامت به گفتگو نمي پرداختند معلوم نبود چه اتفاقي مي خواست بيفتد....

تاريخ ايران پر است از اين حکايتهاي واقعي که جراتها و جسارتهاي به کار رفته سر بزنگاهها مانع از رخدادهاي شومي شده است که اگر شايد آن تصميم ها گرفته نمي شد بايد بعدها پشيماني اش را مي کشيدند..

اين پدر بزرگوار شهداي والامقام از تشويق فرزندانش به رفتن و شهادت پشيمان نيست زيرا معتقد است که نمي دانست اگر مانع رفتن مي شد معلوم نبود پشيماني اش برايش قابل تحمل باشد يانه...اين پدر دنيا ديده مي گويد خوب کرديم که مذاکره کرديم اگر مذاکره نداشتيم بازم معلوم نيست که پشيماني اش چقدر برايمان قابل تحمل بود....
شرايط آن زمان ما مبارزه و جنگ بود شرايط اين دوران مبارزه و گفتگو...

سرانجام اين حکايتها اين است که رهبران ديني و سياسي تاريخ ايران همواره با بصيرتي عميق، معرفتي شايسته و درک واقعيتهاي دروان خود ، تصميم هاي بزرگ و سرنوشت سازي گرفته اند که تاريخ را ورق زده است و مصداق آن حداقل در نيم قرن اخير در اين سرزمين کم نبوده است که تاريخ را به تحسين خويش واداشته اند...امام خميني (ره) بزرگمردي است که کفه ميزان تاريخ در تحسين او سنگيني مي کند.

حالا فرزندان، پيروان و جانشين صالح او چنين تصميم هاي بزرگي را مي گيرند که فصل ديگري در تاريخ اين کشور ايجاد مي کند  و پشتوانه عقلاني، ديني و معرفت عميق روزگار دارد...